جدول جو
جدول جو

معنی نمک لس - جستجوی لغت در جدول جو

نمک لس
نام مرتعی درحوزه ی ولوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمک لاخ
تصویر نمک لاخ
نمکزار، جایی که از آن نمک استخراج کنند، شوره زار، معدن نمک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکلس
تصویر مکلس
هر چیزی که به واسطۀ حرارت مانند آهک شده
فرهنگ فارسی عمید
(مُ کَلْ لَ)
مأخوذ ازتازی، هر چیزی که به واسطۀ حرارت شدید مانند آهک شده باشد. (ناظم الاطباء). تکلیس شده. آهکی شده. آهکی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تکلیس شود
لغت نامه دهخدا
(فِ رِ لِ)
والی سلوکی فارس که در آغاز کار اشکانیان بر آن ایالت فرمان میرانده است. (از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2197)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
نمک زار. نمک لاخ. (فرهنگ فارسی معین) :
در نمک لان چون خر مرده فتاد
آن خری و مردگی یکسو نهاد.
مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر 2 بیت 1344)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
دهی است از دهستان ده پیر از بخش حومه شهرستان خرم آباد، در 19هزارگزی شمال خرم آباد واقع است و 240 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و چاه، محصولش غلات و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری و فرش بافی است. معدن نمکی در این ده وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
نمک زار. نمکستان: این بحیره (بختگان) نمک لاخ است و دور آن بیست فرسنگ است. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 153). این بحیره میان شیراز و سروستان است، نمک لاخی است. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 152). منزل دوازدهم بر کنار نمک لاخ سیرجان ده فرسنگ. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 162)
لغت نامه دهخدا
(نَ مَتَ)
که تنی به رنگ نمک دارد:
گر پیش ما به بوی بنفشه برد نمک
تیغش نمک تن است به رنگی بنفشه وار.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ مَ)
آب نمک. نمکاب. آب ممزوج به نمک بسیار. آب که در آن نمک حل کرده باشند حفظ پنیر و امثال آن و نیز نگاه داری ماهی و گوشت و بعضی بقول و حبوب را. (از یادداشت مؤلف) : و هفت شبانروز در نمک آب نهند (ترنج را که خواهند پرورده کنند) و هر روز آب و نمک تازه کنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). بهترین تدبیری اندر این حال آن است که او را زود به نمک آبی رقیق... بشویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَلْ لِ)
آنکه تکلیس کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تکلیس شود
لغت نامه دهخدا
نمکزار: در نمک لان چون خری مرده فتاد آن خری و مردگی یکسو نهاد. (مثنوی. نیک. 319: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمک لاخ
تصویر نمک لاخ
نمکزارنمک لان
فرهنگ لغت هوشیار
آب مخلوط با نمک: ... و گر خشک دیر شود نمک آب اندک اندک بر آنجا زنند تا خشک شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلس
تصویر مکلس
آهکدار آهکی آهکی شده، آهک دار آهکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکلس
تصویر مکلس
((مُ کَ لَّ))
آهکی شده، آهک دار، آهکی
فرهنگ فارسی معین
بی دست و پا، دست و پای کرخت و فاقد حس و حرکت
فرهنگ گویش مازندرانی
آزمودن طعم غذا جهت تشخیص میزان چاشنی آن
فرهنگ گویش مازندرانی
آب نمک
فرهنگ گویش مازندرانی
نمکدان، کوزه های گلی که از آن به عنوان ظرف نمک استفاده شود
فرهنگ گویش مازندرانی
خم محتوی نمک
فرهنگ گویش مازندرانی
قله ای در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
سنگهای بزرگی در محوطه ی گاوسرا و گوسفند سرا که روی آن نمک
فرهنگ گویش مازندرانی